سفارش تبلیغ
صبا ویژن





کلام مشاور

دردسر های یک وروجک بیش فعال !

دردسر های یک وروجک بیش فعال !

 


بیش فعالی اختلالی است که  از دوران کودکی قابل تشخیص است. ممکن است در سنین نوجوانی درمان شود یا اینکه تا بزرگسالی ادامه پیدا کند. با استفاده از روشهای مختلف درمانی قابل کنترل و درمان است.

 

 

بیش فعالی در کودکان

 

احساس عذاب وجدان و ناامیدی در میان بسیاری از والدین کودکان بیش فعال حس مشترک است و با کنترل ناراحتی خود و دورکردن سرزش از خودم و استفاده از راهکارهای مناسب  فرزندپروری بهتر می توانم هم رفتار خودم و هم رفتار فرزندم را مدیریت کنم.

من مادر یک کودک بیش فعال هستم. از هنگام تولد فرزندم متوجه مشکلی در او شده بودم اما نمی دانستم این مشکل چیست؟ او خیلی وقتها در زمان نوزادیش شب ها بیدار می شد و بعد از مدتی با گریه و فریاد زیاد به خواب می رفت. مدتی به این منوال گذشت و پسرم بزرگتر شد.

البته همانطوری که بزرگتر می شد شیطنتهای بسیاری را انجام می دهد. آرام و قرار نداشت. کارهای خطرناک انجام می داد.

بسیار پرجنبش و پرتحرک بود. مداوم در حال دویدن ، فعالیت و بالا رفتن از در و دیوار بود. به محض اینکه از او غافل می شدم دردسری درست می کرد.

تحریک پذیر و دمدمی مزاج بود. قبل از اینکه سئوالم تمام شود، جواب آنرا می داد، میان حرف دیگران می پرید. مداوم از کاری به کار دیگر می رفت و کار اولی را نیمه تمام  می گذاشت، حواس پرت و بی توجه بود.

معلمش از او شکایت داشت و می گفت:  او سر کلاس درس آن قدر ناآرام است که همکلاسی هایش نمی توانند تمرکز داشته باشند. هیچ وقت روی صندلی نمی نشیند. داخل کلاس راه می رود و با سایر دانش آموزان که مشغول انجام تکالیفشان هستند، صحبت می می کند. و یا  در جایش ول می خورد و با دستانش اشیاء روی میز را به زمین می اندازد. گاهی دستورالعمل های من ( معلم) را نمی فهمد، انگار به آنها گوش نمی دهد.

علاوه براین بیشتر وقتها در ارتباط با دیگران او را به عنوان کودک بد، دردسرساز و ناآرام می شناسند و همین موضوع باعث شده بود تا رفتار او بدتر شود و پرخاشگرانه تر رفتار کند و در نتیجه از طرف دوستانش، او را طرد کنند. عزت نفس کودکم خدشه دار شده بود و نظر منفی نسبت به خود پیدا کرده بود.

از طرف دیگر نیز من مادر، گاهی با خودم فکر می کردم، من در این دنیا چه گناهی کرده ام که چنین مشکلی برایم پیش آمده است و گاهی چنان خودم را سرزنش می کردم که احساس غم و اندوه فراوان وجودم را در بر می گرفت و موجب می شد نتوانم صبر و شکیبابی لازم را داشته باشم و با فرزندم به نحو درست رفتار کنم و در برابر رفتارهای نادرست او تحملم تمام می شد و او را تنبیه می گردم و البته همیشه بعد از تنبیه او، شدیدا پشیمان می شدم. اما می دانستم تمام این مشکلات من بخاطر عجز و ناآگاهی از کنترل فرزندم  و کنترل خودم اتفاق می افتد و گاهی با خود می گفتم نکند فرزند من بیش فعال است، اما باور این مسئله برایم بسیار سخت بود. بالاخره با توجه به روحیه خودم و بدتر شدن مشکلات فرزندم تصمیم گرفتم سراغ مشاور بروم و مشکلاتم را با او درمیان بگذارم.

شروع این اختلال زیر هفت سالگی است با این وجود، این اختلال در بیشتر مواقع بعد از سن هفت سالگی تشخیص داده می شود. اوج فعالیت، جست و خیز این بچه ها در اوایل کودکی و حدود 5 یا 6 سالگی است و در نوجوانی به کمترین حد خود می رسد

 

 


بعد از صحبت با مشاور متوجه شدم، احساس عذاب وجدان و ناامیدی در میان بسیاری از والدین کودکان بیش فعال حس مشترک است و با کنترل ناراحتی خود و دورکردن سرزش از خودم و استفاده از راهکارهای مناسب  فرزندپروری بهتر می توانم هم رفتار خودم و هم رفتار فرزندم را مدیریت کنم یعنی متوجه شدم روشها و تکنیکهای بسیار زیادی وجود دارد که می توانم با استفاده از آنها رفتار مناسب را در او شکل دهم.

 

متوجه شدم در کودکان بیش فعال سه ویژگی اصلی وجود دارد:

فعالیت بیش اندازه، تکانشگری ( عمل کردن بدون فکر )  و بی توجهی است. البته ممکن است در یک کودک بیش فعال هر سه ویژگی یا یک یا دو مورد از آنها وجود داشته باشد.

شروع این اختلال زیر هفت سالگی است با این وجود، این اختلال در بیشتر مواقع بعد از سن هفت سالگی تشخیص داده می شود. اوج فعالیت، جست و خیز این بچه ها در اوایل کودکی و حدود 5 یا 6 سالگی است و در نوجوانی به کمترین حد خود می رسد.

بیش فعالی در کودکان

 

اولین علایمی که کاهش می یابد پرتحرکی در سنین 10 تا 11 سالگی است. ولی علایم کم توجهی و تکانش وری دیرتر کاهش می یابد و علایمی که در بزرگسالی باقی می ماند نشانه های مربوط به بی توجهی و تکانش وری است. البته بزرگسالان یاد می گیرند که چطور با آن کنار بیایند و نیازهای خود را با نیازهای جامعه انطباق دهند.

 

همچنین بهترین درمان بیش فعالی برای این کودکان بیش فعال شامل چند سطح می شود که در مورد کودک من نیز استفاده شود و نتیجه خوبی از آن گرفتم. این روشها عبارت است از:

شناخت و آموزش اختلال از جانب والدین : شناخت این مشکل و آموزش خانواده یعنی آموزشهای لازم برای آمادگی بیشتر و رفتار صحیح با کودک بیش فعال را فرا می گیرند تا علاوه بر کنترل صحیح و بهتر مشکلات آنان در اثر مسائل رفتاری، آسیب نبیننده و به کودک خود نیز آسیب نرسانند. 

رفتار درمانی : روشهای مبتنی بر دریافت تقویت مثبت، افزایش رفتار مطلوب و کاهش رفتار نامطلوب است.

درمان دارویی: درمان دارویی به عنوان یک درمان کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد.

مشاوره: آموزش مهارتهای اجتماعی، مقابله ای تا کودک بتواند در روابط اجتماعی خود موفق عمل کند.

رژیم درمانی و ریلکس درمانی  نیز برای این کودکان قابل استفاده است.

من بعنوان یک مادر از خداوند سپاسگذارم، توانستم درمان مناسبی برای فرزند بیابم و با صبر و شکیبایی با او رفتار کنم.

برای دیدن فیلم بیش فعالی در سنین بالاتر کلیک کنید.

برای دیدن کلیپ بیش فعالی یعنی چه؟  کلیک کنید.

  


نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 91/7/9ساعت 3:22 عصر توسط ایوب ذاکری نظرات ( ) | |

کودکانی که زیاد می فهمند!!
تحقیقات و مطالعات انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا نشان می دهد کودکان بیشتر از اینکه در زندگی عادی خود مهارت داشته باشند در کار با تکنولوژی آزموده شده اند.

 

کودک

 

طبق آمار از هر 5 کودک 1 نفر کار با IPad را بلد است اما 48 درصد از کودکان آدرس محل زندگی خود را نمی دانند . 66 درصد می توانند با کامپیوتر کار کنند در حالی که تنها 33 درصد می توانند اسم کوچک و نام خانوادگی خود را بنویسند . از 10 بچه بین 2 تا 5 سال ، 7 تاشون می توانند بازی آنلاین انجام دهند در صورتی که تنها 2 نفر از 10 نفر می تونن بدون کمک شنا کنند . 73 درصد می توانند با موس کار کنند و تنها 11 درصد می توانند بند کفش خود را ببندند .

این تحقیق از بین 2200 مادر در 11 کشور دنیا جمع آوری شده است . هرچند این تحقیق در کشور ما تا حدودی صدق نمی کند اما با نگاه به اطرافمان به راحتی متوجه تغییر در نوع بازی بچه ها و سرگرمی هایشان می شویم.

 

 

بچه تر از این که بودم، مثلا 7 ساله. پدر و مادرم پیش هر فامیل یا آشنایی بودند، می گفتند بچه های امروزی خیلی می فهمند. الان که به بچه های 7 ساله نگاه می کنم می بینم که بچه های این زمانه نسبت به بچگی ما خیلی بیشتر می فهمند. هم از سیاست سر در می آورند، هم تکنولوژی، ایمیل، فیس بوک، گوگل، دوربین دیجیتال و ...

این سوال برای من پیش میاد که یعنی این سیر تکامل از اول تاریخ، همیشه ادامه داشته و کودکان هر روز فهمیده تر شده اند یا اینکه این روند صعودی از تاریخ خاصی به بعد شروع شده.

اولین جوابی که به ذهنم می رسه اینه که اگه قرار بود کودکان با این سرعتی که الان در حال رشد از نسلی به نسل دیگه هستن، از اول تاریخ رشد می کردند الان کودکان 7 ساله ازدواج کرده بودند و در حال تدریس در دانشگاه بودند.

دوم اینکه من از پدرم و پدر بزرگم شنیده بودم که نسل ها بوده که کودکان خاک بازی و تیله بازی و خاله بازی می کردند و مکتب می رفتند و رفوزه می شدند و فلک می شدند و پدر معلم ها رو در می آوردند.

اطلاعات عمومی کودکان قدیم، نسل به نسل تغییر نمی کرد. با این حال همان بچه ها ابوریحان و حسابی می شدند و ملاصدرا و زکریای رازی.

پس سوال اصلی اینه که تو این 50 ساله چی شده که دانش بچه ها اینقدر بیشتر شده و نسل به نسل فهمیده تر می شوند؟

باز می خوام گریزی به گذشته بزنم. یه زمانی مادربزرگ ها زیر کرسی می نشستند و برای نوه ها قصه می گفتند.

نوه ها زیاد بودند و با هم حسابی شیطونی می کردند. پدر و مادرها کار داشتند، خانواده و دیگر هیچ.

با زمانه الان که مقایسه می کنم، می بینم که تعداد نوه ها کم شده و فاصلشون بیشتر شده. پس از شیطونی های گروهی خبری نیست.

فاصله خانه ها باعث شده مادربزرگ ها هم پیش نوه ها نباشند و پدر و مادر ها هم بعد از کار و ترافیک روزانه به خونه که می رسند، پای تلویزیون و ماهواره هستند و ایمیل و فیس بوک چک می کنند و توی تکنولوژی شنا می کنند

دیگه کسی نیست که مثل سابق بشینه کنار بچه ها و خودش و حرف زدنشو شبیه بچه ها بکنه. باهاشون خاله بازی بکنه و بهشون محبت های بچگونه بکنه.

پس بچه ها تنها شده اند. حالا وقت اونه که واسه در اومدن از تنهایی زبان و اطلاعاتشون رو به پدر و مادرها نزدیک کنند تا حالا که پدر و مادرها زبون اون ها رو نمی فهمند، کودکان زبون پدر و مادر ها رو بفهمند تا بتونن از تنهایی در بیان و هم زبون داشته باشند.

پس اطلاعات عمومیشون رو بالا می برند و زبان حرف زدنشون رو شبیه بزرگ ترهاشون می کنند.

پس کودکانی که برای فرار از تنهایی ادای بزرگ تر ها رو در میارن، کودکی کردنشون می مونه واسه کی؟ واسه وقتی که بزرگ شدند، دانشگاه تموم شد و حالا یادشون می افته که کودکی نکردند و واسه همین دلیل، جوونایی پیدا می شن که تا 40 سالگی نون خور پدر و مادرشون هستند و کل زندگی شون رو کلوب ورزش و بیلیارد و ماشین سواری  و کافی شاپ و الافی پر کرده.

به نظرم از این نسل حتما زکریای رازی در میاد ولی به جای الکل، احتمالا شربت آبلیمو اختراع می کنه.

این توصیه رو می کنم به پدر و مادرها که هر زمان داشتید از اطلاعات عمومی بسیار فرزندتون لذت می بردین، بدونید لذت بردن هم داره. فقط یاتون باشه که این یعنی کودکتون تنها شده و داره سعی می کنه هم زبون پیدا کنه.

نتیجه افراط در استفاده از تکنولوژی، شده پدر و مادرهایی که زندگی کردن رو فراموش کردند و کودکانی که هر روز تنها تر می شوند.


نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 91/7/9ساعت 3:21 عصر توسط ایوب ذاکری نظرات ( ) | |

با نوجوانان چگونه رفتار

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: به شما سفارش می کنم که نسبت به نوجوانان نیکی کنید زیرا آنها نازک دل هستند.

نوجوانی یکی از بحرانی ترین دوران های زندگی فرد است. نوجوان از مرز کودکی گذشته و وارد مرحله نوینی شده که درزندگی او منحصر به فرد است زیرا درعبور از مرحله کودکی به مرحله نوجوانی بایستی از صخره های لغزان نوجوانی گذشت و تحولات گوناگون در این مرحله نیز حاکی از حساسیت آن است.

نوجوانی ، دوران رشد و تکامل جسمانی ، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است. ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و درجامعه ما که بیشترین جمعیت آن نوجوانان هستند مسلما نمی توان این جمعیت فعال را نادیده گرفت. پس لازم است که والدین و مسئولین با مشکلات نوجوانان آشنا شوند تا بتوانند با آنها رفتاری درست داشته باشند.

نوجوان

نوجوانی دوره ای از زندگی فرد را تشکیل می دهد که حد فاصل پایان دوره میانسالی کودکی و آغاز بزرگسالی است. نوجوان به علت پایگاه مبهم خویش (یعنی نه کودک و نه بزرگسال) اغلب خود را با کودکان کم سن و سال تر در خانواده ، با والدین و معلمان و دیگر اعضای جامعه خود در تعارض عاطفی می یابد. او می خواهد دیگران بدانند که بزرگ شده است ولی احساس می کند که دیگران او را کاملاً درک نمی کنند و حتی مسئولیت کافی به او نمی دهند. نوجوانان درمقابل عقاید و نظرات همسالان خویش حساسیت خاصی دارند. به طوری که به داوری و قضاوت آنان بیش از بزرگسالان ارج و ارزش می نهند.

ویژگیهای دوره نوجوانی

1 – آهنگ رشد جسمی سریعتر می شود و کودکِ دوره پرجنب و جوش قبل را به جوانی خستگی ناپذیر بدل می سازد.

2 – از لحاظ رشد عقلی، کودک مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته و در آستانه تفکر انتزاعی قرار می گیرد.

3 – تنوع خوی و خصلت با وضوح هرچه تمام تر آشکار می شود.

4 – رقابت با خود و رقابت با دیگران را تکمیل می سازد.

5 – نوجوان تقریباً از همه کسانی که اکنون در زندگی او مقامی داشته اند سلب اعتماد کرده، بی حوصله و یاغی می شود.

6 – استعدادهای خاص به تدریج بروز می کند و تفاوتهای فردی آشکار می شود.

7 – برای نوجوان سئوالات متعددی مطرح می شود و در همان حال جوابهای دیگران کمتر او را قانع می کند.

8 – دوره وابستگی به سر آمده و ، نوجوان می خواهد زندگی مستقل خود را پایه ریزی کند.

ماهیت مشکل نوجوان

نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژه ای هستند که در دوران کودکی کمتر در آنان مشاهده می شود، ماهیت این مشکلات نیز به نحوی با مشکلات بزرگسالی متفاوت است.

دوره نوجوانی اغلب به عنوان دوره مشکل ، غیر قابل پیش بینی تعریف شده است . دراین دوران مشکلات نوجوانان به دوشکل کلی نمایان می شود ، مشکلاتی که نوجوانان از دوران کودکی در رفع آن کوشش داشته و هیچ وقت در حل آنها موفق نبوده است و مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها دررابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر می رسد.

ماهیت مشکلات نوجوانان

مطالعات علمی نشان می دهد ، دوره نوجوانی دارای مشکلات بسیاری است که باید به شیوه ای رضایت بخش، هم برای نوجوان و هم برای گروه اجتماعی او حل و فصل شود. نوجوانی برای خود فرد نیز مشکل ساز است ، زیرا نوجوان با نقش جدید خود در زندگی، کاملاً سازگاری نیافته و در نتیجه اغلب سردرگم، نامطمئن مضطرب است. مهمترین این مشکلات عبارتند از :

اختلال در تصویر بدنی، بحران هویت ( خودشناسی ) ، مشکل اجتماعی نشدن، مسئله روانی، ترس، نگرانی، خشم، عصبانیت، احساس حقارت، تعارض، اضطراب، دشواریهای تحصیلی و اعتیاد.

راه حل و توصیه ها

همانطورکه برای هر مشکلی راه حل خاصی وجود دارد ، برای مشکلات نوجوانان نیز راه حلهای مختلفی وجود دارد. اگر خانواده ها به مقوله ی خود ارزشمندی یا عزت نفس نوجوانان بها دهند خیلی از مشکلات و اختلالات رفتاری فرزندان خود را حل کرده و در شکل گیری شخصیت آنها تأثیر می گذارند.

1 – در برخورد با نوجوانان ، ملایم و منطقی باشید.

2 – هیچگاه نظرات خود را به نوجوانان ، تحمیل نکنید.

3 – تجارب موفقیت آمیز نوجوانان را افزایش دهید.

4 – نوجوانان خود را با الگوهای رفتاری مطلوب آشنا کنید.

5 – نسبت به احساسات و عواطف نوجوانان خود بی تفاوت نباشید.

6 – توجه داشته باشید که مشاجرات لفظی درخانه (میان پدر و مادر) ، در روحیه یا رفتار نوجوان منعکس می شود.

7 – به بهانه ی گفتگو با نوجوانان ، اهداف خود را به آنها القا نکنیم.

8 – تحملِ نوجوان را برای مواجه شدن با ناکامی های اجتماعی افزایش دهید.

9 – برای  پرکردن اوقات فراغت نوجوانان ، اهمیت بسیاری قائل شوید.

از سقراط پرسیدند چرا بیشتر با جوانان مجالست و هم نشینی می کند؟ پاسخ داد که شاخه هاینازک و تَر را می توان راست کرد ولی چوبهای سخت که طراوت آنها رفته باشد به استقامتنگراید کنیم


نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 91/7/9ساعت 3:20 عصر توسط ایوب ذاکری نظرات ( ) | |

چکیده:

تربیت یک فرایند مستمر و پیوسته بوده که هد ف نهایی آن کمال وسعادت انسان است و این کمال درمکتب ما همان قرب الهی است. و اهمیت آن به این خاطراست که کودک مانند مومی دردست ماست و ما هم می توانیم با تربیت درست اورا به انسانی تبدیل کنیم که خلیفه الله روی زمین باشد وهم به موجودی پست تر از حیوان تبدیل شود ، تربیت انواع مختلفی داشته وعوامل زیادی درآن نقش دارند ومتناسب با توانایی های فرد مقابل مراحل مختلفی دارد که دراین مقاله هر کدام از آن ها ذکر شده اند.

برای تربیت درست کودک در عصر کنونی باید موارد زیر را رعایت کنیم:

1- با ویژگی های کودکان دردوران رشد آشنایی لازم را داشته باشیم و آموزش های ما و تمام نهادهای متولی امور تربیت متناسب با سن کودکان باشد.

2- درمواردی که پی بردیم توانایی های کودک بیشتر یا کمتر ازهمسالان اوست ،با توجه به ویژگی ها و توانایی های کودک به او آموزش دهیم.

3- خیرخواه کودک باشیم و او را آن طور که درست است تربیت کنیم، هیچ موقع اعمال وگفتار ما متناقض نباشند(اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)

4- از کودک مراقبت کنیم نه این که برای او محدودیت ایجاد کرده و مانع رشد خلاقیت دراو گردیم.

5- اسم خوب برای کودک خود انتخاب کنیم زیادندکودکانی که از بردن اسم خودخجالت می کشند. فراموش نکنیم هفت سال ابتدای زندگی دوره ی سیادت و آقایی است.

6- با توجه به شناختی که از کودک داریم در هفت سال دوم زندگی او راهنمایی و یاری کنیم و در هفت سال سوم درانجام کارها از او مشورت بخواهیم.

7- سعی کنیم آموزش های مورد نظر خود را بصورت عملی و به شکل غیرمستقیم انجام دهیم، موارد تربیتی دو نهاد مهم خانه ومدرسه را هم سو ، هماهنگ و مکمل یکدیگرانجام دهیم و بدانیم که برای تربیت مناسب ورشد ذهنی و عاطفی کودک ،پاداش و تنبیه لازم است اما زمان،مقدار و نحوه ی تنبیه مهم است . خود کودک را سرزنش وتنبیه نکنیم بلکه عمل نامناسب او را سرزنش کنیم و عمل مخالف آن عمل را که کاری شایسته است ، تقویت کنیم

.8- بدترین نوع تنبیه ،تنبیه بدنی است چون که مسئولیت را از دوش کودک برمی دارد. 9- مسئولیت پذیر باشیم،به عهد خود وفا کنیم و عذرخواهی کودک راپذیرفته و به او ارزش و شخصیت قائل شویم.

11- گفتار نیکو داشته باشیم ،در رفع نیازهای کودک (نیازهای فرهنگی ،اقتصادی ،امنیتی ،عاطفی ،اجتماعی و...) بکوشیم.

12- تغیرات مناسب با کودکان دربرنامه های رسانه ها ، بخصوص در رسانه های جمعی ایجاد کنیم 

 

 

انواع تربیت:

از دودیدگاه قابل بررسی است:

الف) تعمدی: تربیت ازاین دیدگاه بر دو نوع است:

1) تربیت عمدی: فرد یا افراد تربیت کننده شیوه ی خاصی ازتربیت را درباره ی فردی اعمال می کنند وبرای تربیت خود طرح و برنامه ای دارند به عنوان مثال مادر دست کودک را گرفته و به او راه رفتن را می آموزد.

2) تربیت غیرعمدی: این نوع تربیت بدون اراده،طرح وبرنامه ی قبلی صورت می گیرد یعنی کودک همه ی کارهای بزرگترها،دوستان و...را می بیند و از آنها تقلید می کند به عنوان مثال : کودک نزاع و درگیری را می بیند و ÷رخاشگری را یادمی گیرد.

ب) اخلاقی و رفتاری: تربیت از این دیدگاه نیز بر دو نوع است:

1) تربیت جنسی: در این نوع تربیت درباره ی غریزه ی جنسی دو دیدگاه مطرح می شود:

الف) غریزه ی جنسی مربوط به دوران بلوغ بوده و از این دوران شروع می شود.

ب)این غریزه از ابتدا درنهاد کودک است وبا توجه به شرایط محیط زندگی کودک ممکن است دیر یا زود خود را نشان دهد که مصداق آن انحرافات جنسی نوجوانان نا بالغ است .

درمیان نظریه های افراطی وتفریطی درباره ی این میل اسلام یک نظریه ی متعادل و منطقی را پیشنهاد می کند واین میل را یک میل مقد س می داند ومعتقد است که این میل ضامن حفظ نسل و بقا است وازاین رو باید در مسیر خود هدایت شود که دراین باره دستورات زیادی داده وبخصوص نقش پدر و مادر را دراین مورد بسیار مهم می داند.

2) تربیت مذهبی: همه ی کودکان زمان تولد پاک ومعصومند وخوب وبد را از پدر ومادر یاد می گیرند.

نقش پدرومادر در تربیت مذهبی کودکان:1- خود به اصول و ارزش های دین و هر چیزی که به کودک می گویند باشند. 2- تاکید بر ادب ، نزاکت، نرم زبانی و عدم

افراط وتفریط در تمام زمینه ها. 3- متضاد نساختن محیط خانواده با محیط مدرسه و هماهنگی با کارکنان مدارس. 4-وادار به انجام کاری نکردن و آموزش کارهای مورد علاقه ی کودک آن هم به روش غیرمستقیم و با عمل خود به کارهای مورد نظرکه این مورد درمورد تمام نهادهای تربیتی صدق می کند وچنانچه دراین موارد تناقضی باشد کودک بدلیل میل راحت طلبی ولذت جویی به احتمال فراوان ازمسیر تربیت درست منحرف خواهد شد.

 

مراحل تربیت:

از سه دیدگاه قابل بررسی است که در همه ی آن ها براساس نیازهای جسمی ، روحی ، عاطفی ، اجتماعی و...به دوره های مختلفی تقسیم می شود. که این سه دیدگاه عبارتند از:

الف- در این دیدگاه تربیت به مراحل زیر تقسیم می شود:

1- دوران جنینی و کودکی : تا یازده سالگی

2- دوران نوجوانی :11-17 سالگی

3- جوانی : 25-18 سالگی

4- کهولت و پیری

ب- نکته ای که دراین نوع تقسیم بندی نهفته جای خوشحالی وشاید تاسف به همراه دارد وآن این که براساس تقسیم بندی های جدید علوم تربیت و روان شناسی تربیت در سه مرحله ی هفت ساله انجام می گیرد که در مرحله ی نخست کودک آقای خانه بوده و درمراحل دوم وسوم نیزکودک به ترتیب نیاز به راهنمایی وکمک دیگران داشته وهمچنین در کارها از او مشورت و کمک خواسته می شود؛ حال این نظریه را با نظر پیامبر اکرم (ص) مقایسه می کنیم:

درکتاب مکارم اخلاق تربیت ازدیدگاه پیامبر اکرم (ص) به سه مرحله ی زیر تقسیم می شود:

1- دوره ی سیادت و آقایی : دربرگیرنده ی هفت سال نخست زندگی است ودراین دوره کودک آقا وسرور خانواده بوده وباید توجه خاصی به او شود.

دراین دوره به اصول وموارد زیر باید توجه کرد:

الف- والین باید مظهر عمل باشند نه حرف وهیچ تناقضی بین حرف وعمل آن ها وجود نداشته باشد که موید آیه ی مبارکه ی" اتامرون الناس با لبروتنسون انفسکم " که درهمین راستا سعدی به زیبایی می گوید: سعدیا گرچه سخندان ومصالح گویی به عمل کار بر آید به سخندانی نیست.

2- دوره ی بندگی واطاعت : هفت سال دوم زندگی بوده ونیاز به کمک وراهنمایی دارند وباید اصول موارد زیر را رعایت کرد :

الف- عدم تبعیض درخانواده

ب-هماهنگی درتربیت

پ- همکاری با مدرسه

ت- وفای به عهد

خ- گفتار نیک

ح- انتخاب الگو

ج- آزادی

چ- تفریحات سالم

3- دوره ی وزارت : که شامل هفت سال سوم زندگی بوده و والدین باید در این دوره ازآن ها مشورت گرفته وبا نظرخواهی از آن ها درکارها وسایر مسائل زندگی به آن ها ارزش قائل شده واز آن ها کمک گیرند.

پ- دیدگاه سوم مراحل تربیت از نظر دکتر غلامحسین شکوهی بدین ترتیب می باشد:

1-طفولیت : ازتولد تا هجده ماهگی را شامل می شود ویژگی های مهم این دوره عبارتند از:رشد ذهنی و رشد عاطفی.

2- کودکی اول : شامل سال سوم و چهارم زندگی بوده و ویژگی های مرحله ی قبل به اضافه ی تشخص طلبی در این مرحله وجود دارد.

3-کودکی دوم : سال های پنجم و ششم زندگی بوده ودراین مرحله باید تخیل و شخصیت کودک را تربیت کرد.

4- کودکی سوم (دوره ی ابتدایی) : 7تا12سالگی را شامل می شود ؛ دراین مرحله ویژگی هایی مثل: رشدجسمی ، حسی ،عاطفی و... بارزترند؛ وهماهنگی دو نهاد تربیتی خانه ومدرسه ونقش معلم درتربیت اجتناب ناپذیر است.

 

5- دوره ی نوجوانی(دوره ی راهنمایی) : 12تا16سالگی را شامل شده و این دوره همزمان با شروع بلوغ وانواع انحرافات می باشد بنابراین نوجوان نیازمند راهنمایی وکمک است.

6- دوره ی جوانی : 17تا30 سالگی را شامل شده ودر این دوره شخصیت جوان کاملا شکل می گیرد.

 

 

عوامل موثردرتربیت

الف) عوامل انسانی شامل:

1)خانواده که خودشامل:

الف) مادر

ب) پدر

ج) خواهر و برادربزرگتر

2) معلم وکارکنان مدرسه وشاگردان

الف) معاشران

ب) خویشان و بستگان

پ ) رهبران جامعه

ب)عوامل غیرانسانی شامل:

1) غذا و دارو

2)عوامل جغرافیایی ،طبیعی ،شغلی و...

1) خانواده:

الف- مادر:


اولین آموزگار کودک بوده وکودک اولین کلمات رااز زبان مادر شنیده ویاد می گیرد

.

چون کودک نیمی از ژن هایش را از مادر به ارث برده است ؛ زمینه ی تمام صفات مادر در او وجود دارد و مادر می تواند با تربیت درست واقدامات مناسب صفات مورد نظر راشکوفا سازد.

بدین تربیت نقش مادر درچگونگی تربیت فرزندان انکارناپذیر است.

ب- نقش پدر:

برای بررسی نقش پدر درتربیت فرزندان اشاره ای به شان پدر در روایات اسلامی می کنیم:

الف- قرآن کریم: آیه ی مبارکه ی " وباالوالدین احسانا..." موید همه چیز است که حتی گفتن" اف " در جواب پدرومادر را جایز نمی دارد واعلام می کند فقط زمانی که فرمان آن ها بر خلاف فرمان خدا باشد از آن ها اطاعت نکنید وحتی در این موقع هم احترام آن ها را نگاه دارید.

ب- حد یث : پیامبر اکرم (ص): کسی که برای خانواده ی خود تلاش می کند مانند کسی است که در راه خدا تلاش می کند .

همچنین داستان پیاده نشدن حضرت یوسف از اسب در مقابل پدر در قرآن و ده ها رویت و حدیث دیگر موضوع فوق را به رو شنی تایید می کنند.

رهبری خانواده و تعیین چهارچوب کلی حرکت خانواده با مشورت گرفتن از آن ها ، به عمل واداشتن کودکان با عمل خود به کارها ، نقش فرهنگی (متناسب با رشد) اقتصادی ، اجتماعی ، رفع نیازها ،

وظایف ونقش های پدر:

تامین امنیت ، وقت گذاری ، صبر و استقامت ، جلب نظر ، مرکز دانایی و اندیشه در خانواده بودن ، تشویق و تایید کودک ، مهر محبت واقعی و ملموس (متناسب با سن و شرایط ) که اشتغال و سایر مشکلات نباید مانع آن شوند ، دوستی و بازی با کودک که فواید زیر را دارد :

1- هماهنگی عضلات و اعضای بدن 2- تمایلات متعادل و عدم پرخاشگری 3- عاملی برای تفکر و خلاقیت 4- آموختن بسیاری از اصول اخلاقی و اجتماعی دربازی که حضرت علی (ع) نیز در این باره می فرمایند: هر کس کودکی در خانه دارد با او بازی کند.

نیمی از مردان بزهکار با پدران خود رابطه ی خوبی نداشته اند (بی توجهی پدران در تربیت ) نقش پدران در تربیت بخصوص در سنین 3تا 6سالگی و بخصوص در پسران خیلی زیاد است چون پسران مرد بودن را از پدر خود یاد می گیرند و زنی متناسب با صفات مادر خود انتخاب می کنند و دختران نیز زن بودن را از مادر خود یاد گرفته و مردی متناسب با پدر خود انتخاب می کنند(همانند سازی)

دکتر سید حسن علم الهدی کار شناس مسائل اجتماعی درباره ی نقش والدین در تربیت فرزندان می گوید: " پدر و مادر در خانواده نقش و جایگاه ویژه ای دارند ؛ بار عاطفی خانواده بر عهده ی مادر و مدیریت خانواده بر عهده ی پدر است ، فرزندان پدر را نماد اقتدار و تکیه گاه خانواده می بینند ، کودکانی که پدر معتاد دارند همواره احساس حقارت می کنند چرا که اقتدار پدر را از دست رفته می بینند و همیشه پدر را از اطرافیان و دوستان خود پنهان می کنند "

پدران در خانه باید قدرت داشته باشند ولی قدرت طلب نباشند و از قدرت خود برای هدایت و آرامش و آسایش اعضای خانواده استفاده کنند و با همکاری اعضای خانواده و نهادهای تربیتی بیرون از خانه مثل مدرسه در تربیت کودک خود هماهنگی های لازم را انجام دهد چون هماهنگی در تربیت موجب تعادل روحی و شخصیتی کودکان می شود.

3)محیط واجتماع که خود شامل:

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 91/7/9ساعت 3:17 عصر توسط ایوب ذاکری نظرات ( ) | |

موضوع:مقاله ای در مورد تربیت کودک(همراه با منابع و مأخذ)

مقدمه                                                                

انسان از آغاز تولد درحال تعلیم و تربیت است. تعلیم به معنای آموزش و یاد دادن چیزی به دیگری است. تربیت نیز به معنای سازندگی و پرورش شخصیت است. با تربیت میتوان افراد را پرورانید، ساخت و در نتیجه، اجتماعی را دگرگون کرد. تربیت باید با برنام? دقیق و حساب شده انجام گیرد تا موفقیت آمیز باشد. درنتیجه تنها در تربیت پند و اندرز کافی نیست، بلکه باید موانع برطرف شود و نیز شرایط فراهم باشد تا زمین? تربیتی حاصل شود.

بهترین دوران برای تربیت، هرفرد دوران کودکی است. به عبارت دیگر زمانی که هنوز شخصیت فرد شکل نگرفته است و زمینی مناسب برای پرورش هر بذری است. مسئولیت این امر حساس در وحل? اول بر عهد? پدران و مادران است. اما تربیت کار سادهای نیست، بلکه فن بسیار ظریف و حساسی است که کاردانی و اطلاعات کافی و تجربه و بردباری و قاطعیت لازم دارد. متأسفانه اکثر پدران و مادران با فن تربیت آشنا نیستند و به همین جهت غالب کودکان با برنامهای حساب شده و درست پرورش نمییابند و خودبخود و به شیوههای خودرو و تقلیدی بزرگ میشوند.

فصل اول: عوامل موثر در تربیت کودک

خانواده و نقش آن درتربیت کودک

کودک تحت تاثیرخانواده خویش قراردارد وازآن تاثیر می پذیرد بنابراین، خانواده می تواند هم سازنده باشد و هم تباه کننده و ویران کننده. محیط خانواده چون دانشگاهی است که در آن درس زندگی، انسانیت و اخلاق و یا ضد این دو، داده می شود. پس عامل خانواده برای کودک تأیین کننده و سرنوشت ساز است. کودک در کنار مادر از او درس زندگی می گیرد و عشق و محبت را می آموزد. او از پدر درس اقتدار و انضباط و کیفیت موضع گیری در برابر مسائل حیات اجتماعی را می آموزد.

نقش مادر در تربیت و رفتار کودک به مراتب بیشتراز پدر است. چرا که رابطه وراثتی پدر با کودک پس از انتقال نطفه پایان می پذیرد، درحالی که رابطه وراثتی مادر با فرزند در مدت حمل و حتی پس از آن و در تمام مدتی که طفل از پستان مادر تغذیه می کند، ادامه مییابد. کودک تا رسیدن به سن مدرسه در خانه و درکنار مادر است و از او درس میپذیرد و مادر محرم راز و طرف مراجعه و پناهگاه کودک است.

در همه حال، مادر برای دوران خردسالی کودک الگو و نمونه است. پدر در خانه نقش مدیریت را دارد و مظهر قانون، عدل و انظباط است. در محیطهای خوف و هراس ناامیدی و محرومیت، پدراست. که میتواند امنیت را تضمین کند و به طفل دل و جرأت دهد؛ در عین حال اهانتها، ضعف و سستی او در مدیریت موجب پدید آمدن آثار نامطلوبی در کودک خواهد شد. مسئله اصلی خانواده، پدر و مادر هستند که همواره با فرزندان در تماسند. البته دراین میان از نقش تأثیربرادران و خواهران در خانـه نمیتوان غافل ماند، به ویژه آنگاه که طفل دارای خواهریا برادر ارشد باشد و تفاوت سنیشان بسیار باشد. در چنین موقعیتی در واقع خواهر بزرگترنقش مادر و برادر بزرگتر نقش پدر را دارد. هنگامی که پدر و مادر کودک از مراقبت او غافل باشند، او نیز رفتار خود را بر اساس خواسته آنها تطابق می دهد. درهمه حال، فرزندان در یک خانواده، جمع کوچکی را تشکیل می دهند و با همه درگیریها سروصداها، خود نظم را برقــــرار می سازند. سهل انگاری در مراقبت فرزندان باعث پدید آمدن معایبی در خانواده شود که به صلاح آنان نباشد. بنابراین مهمترین همکاری خانواده درجهت تربیت صحیح کودک ازاین قرار است: نخست، نظم و انضباط در خانه برقرار باشد تا کودک از همان ابتدا نظم در امور را فراگیرد و در عمل به آن مبادرت ورزد. چون وقتی محیطی که کودک درآن زندگی می کند منظم باشد ذوق کودک برانگیخته می شود و انس و علاق? به حب جمال و نظم در او به وجود میآید. دیگر این که ارتباط طوری باشدکه بهترین راه برای نیل به تهذیب نفس و وجدانیات و اخلاق نیکوی کودک باشد.امر مهم دیگر این است که خانواده باید تمایلات باطنی کودک را ارضا نمایند و به تمام جهات شخصیت او توجه کنند، زیرا چنین کاری فقط در محیط خانواده میسر است.

افزون براین، تربیت دینی کودکان از وظایف بسیارمهم والدین و خانواده است تربیت باید به روشی انجام گیردکه حس مذهبی و اندیشه و اعتماد به خدا را در فرد تقویت کند، دل را برانگیزاند تا در هم? کارها و امور به خدا رجوع کند و خلاصه در هر امری آثار مذهب را در دل او زنده و بزرگ گرداند و موعظه و نصیحتهای الهی و اسلامی را در گوش او مطبوع نمایند عمل او را مکتبی سازند و رفتارش را رنگ مذهبی دهند.

امرمهم دیگردر تربیت فرزند توجه به عاطفه و عوامل آن است که نباید فراموش شود. انسانها دارای عواطف و احساس هستند و تحت تأثیر متعلقات آن قرار دارند. انسان به شدت تحت تأثیر عواملی چون عشق و محبت، کینه و انتقام، ترس و اضطراب، وسواس، خصومت، شادی و غم و ... قرار دارد. عواطف، زندگی ما را گرم میکنند و ما را وا میدارند که به ادام? زندگی راغب و یا ازآن متنفر باشیم. عاطف? خانوادگی که در صورت عشق زوجین نسبت به یکدیگر و محبت و مودت نسبت به فرزندان و انضباط حاکم برمحیط و جو خانوادگی پدید میآید، موجبات تداوم و بقای نسل را فراهم میآورد و سکون وآرامش را در پی دارد. به هر حال نقش و تأثیر خانواده در تربیت کودک بسیار عمیق و شگرف است و تمام ابعاد وجودی کودک تحت تأثیر خانواده است. بنابراین به عنوان حسن ختام این بحث باید گفت که خانواده را میتوان به عنوان بخشی از یک اجتماع بزرگ در نظر گرفت که هنجارها و ارزش ها و تقاضاهای آن درفرد تأثیر حتمی دارد. خانواده، اثر شگفت و ذاتـــی، در پیریزی رفتار و برانگیختن روح زندگی و آرامش روانی افراد دارد. تأثیر خانواده بر فرد انکارناپذیر است، زیرا که فرد(کودک) بیشتر اوقات خود را درخانه و با افراد خانواده صرف می کند و افزون براین اولین کانونی است که شخص درآن احساس امنیت میکند و نخستین نهاد اجتماعی است که فرد را مورد پذیرش و حمایت قرار میدهد.

نقش مدرسه در تربیت

 نقش معلم در سازندگی یا ویرانی بنای اخلاقی کودکان بسیار دارای اهمیت است. کودک از روش کار مسئولان مدرسه، نحوه اعمال انضباط آنان، برخورد آنان با شاگردان، تشویقها و تنبیهها و قدرت جاذبه و دافع? آنان تأثیرمیپذیرد. کودکان به هرنحو، کم یا بیش از معلمان خود علاوه براینکه میآمـــوزند، تأثیر میپذیرند. این تأثیر به حدی وجود دارد که عدهای از مورخین عل سقوط و انحطاط بعضی ازجوامع را معلمان و مربیان آن جامعه میدانند. نفوذ معنوی معلم در بین شاگردان به قدری ریشه داردکه با اعمال و رفتار خود به الگو و سرمشق برای کودکان تبدیل می شود. کودکان و نوجوانان از تک تک اشارات و حرکات و نحو? گفتار و مثالها و واژههایی که معلم به کار می برد، تأثیر میپذیرد. لحظاتی را که کودک در مدرسه سپری می نماید از مهمترین و حساسترین لحظات زندگی او میباشد. در مواردی که خانواده آشفته و نابسامان است و کودک احساس میکند که خانواده برای او پناهگاه قابل اعتمادی نیست، به دوستان پناه میبرد و ازآنان کمک میطلبد به ویژه اگرکودک پدر یا مادر نداشته باشد. دراین موارد و موقعیتها معلم یا مربی وظیفه داردکه از لحاظ رفتار همراه با مهر و محبت و نحو? تربیت شایسته، نقش یک ولی را ایفا نماید. فضای مدرسه تحت تأثیرعناصرگوناگونی از قبیل معلم، مدیر، ناظم، مستخدم، مسئول تربیتی و همکلاسیها قرار داردکه همـــــ? آنان میتوانند برای دانشآموزان الگو و سرمشق باشند و درشکلگیری ابعاد روحانی آنان ایفای نقش نمایند. کودکان بیشتر از افراد بزرگتر تحت تأثیر قــــــرارمیگیرند، چراکه بزرگترها قادرند بین بعضی امور و کارها امتیاز و فرقی قائل شوند در صورتی که کودک به دلیل عدم علم کافی و بدون مطالعه و ارزیابی از تمام اعمال و رفتار و گفتار معلم، الگوبرداری می نماید؛ کودک به درستی یا نادرستی، خوب یا بد، نفع یا ضررگفتار و کــــردار معلـــم نمی اندیشد، بلکه فقط برای او مهم این است که اعمال، گفتارها و رفتارها را به عنوان یک قانون حتمی بپذیرد. چه بسا معلم مسئلهای را اشتباه حل میکند و وقتی پدر و مادر او را را از غلط بودن آن آگاه میکنند و جواب درست مسئله را به او میآموزند کودک نمیپذیرد، هرچند که حرف پدر و مادر درست باشد ولی آن جواب اشتبـــاه را میپذیرد چون که آن را گفت? معلم میداند بنابراین، درهمین جا تأثیر وجود معلم به عنوان یک الگو و نمونه برای کودک آشکار می شود. معلم از یک نظر قهرمان کودک است و مورد قبول شاگرد. براین اساس همه افعال و اقوالش برای طفل حجت است. او رهبر علمی کودک است و باید الگوی اخلاق، نظافت، حسن برخورد و راه و رسم درست او باشد.

نوع بینش ها، اطلاعات، عقاید و آرزوهای محیط درس و مدرسه و مربیان و مسئولان سازند? ایمان کودک است. کار معلم کاری بس خطیر است. کار انتقال میراث فرهنگی، احیای مبانی فکری و عقیدتی و ساختن و به عمل آوردن کودک است. درمحیط مدرسه باید عوامل اخلاقی نظیر پاکدلی، پاکبازی، صداقت و راستگویی، گذشت و فداکاری، استقامت و شکیبایی، انصاف و عدالت حکمفرما باشد، تا شخصیت و عالم درون کودکی با این عوامل حسنه عجین شود و به صورت خوی و عادت در وجود او بروز نماید.

برای تربیت و سازندگی کودک وحدت خانه و کودک لازم و ضروری است، چرا که وابستگی کودک به مادر و خانواده از یک سو و آشنایی و وابستگی از سوی دیگر ضرورت دارد تا وحدت بین این دو نهاد پدید آید. از علل ویرانی کودک عدم توجه، و عدم وجود ارتباط بین خانه و دستگاه آموزش است. وجود اتحاد کامل بین این دو نهاد می تواند، سببی برای ایجاد استحکام تربیت و آرامش کودک باشد. این خطا و اشتباه است که والدین بار سنگین تربیت را بردوش مدرسه قرار دهند و یا مدرسه به گمان اینکه والدین کاملاً به وظیف? خود آشنا هستند، ازکار سازندگی دست بردارند.

 

تربیت با رفتار

بسیاری از والدین تربیت را پند و اندرز و امرو نهی مـــیدانند و گمـــان میکنند که فقط هنگامی که با بچهها مشغول صحبت هستند به تربیت آنان اشتغال دارند. باید به این نکته توجه داشت که کودک از همان آغاز ولادت مشغول شکل گرفتن و پرورش و تربیت یافتن است. اعصاب و مغز کودک از همان آغاز مانند یک دستگاه دقیق فیلمبرداری است. بنابراین، والدین وظیفه دارند که ابتدا خود در اصلاح و رفع عیوب خویش بکوشند و سپس به پرورش انسانهای دیگر بپردازند.

علی (ع) می فرماید:

((شما به بزرگان احترام گذارید تا کودکان به شما احترام بگذارند))

 

کار و انجام مسئولیت

کاروکوشش اساس زندگی انسان است. انسان باکارکردن، خوراک و پوشاک و مسکن تهیه میکند، به وسیل? کاروکوشش زمین آباد میشود و اسباب رفاه وآسایش مردم فراهم میگردد. تمام صنایع و اختراعات شگفتآور در اثر کار و فعالیت انسانها به وجود آمده است. تمدن بزرگ کنونی و تمدنهای کهن دیروز، تنها ثمره و نتیج? کار و دانش بشر است. ترقی و پیشرفت هر کشوری نیز به مقدارکار وکوشش آن کشور بستگی دارد. اگر افرادکشوری به بهانههای مختلف از زیر بار کار کردن، مخصوصاً کارهای تولیدی شانه خالی کنند، زیر بار استعمارگران خواهند رفت. دنیا جای کاروکوشش است نه جای تنبلی و تنپروری. 

قرآن می فرماید:

((انسان جز به مقدار سعی وکوشش خود بهرهای ندارد))

 

بازی کودک و نوجوان

بازی به عنوان یک امرطبیعی، مانند نفس کشیدن برای کودک ضرورت دارد. اگر ما اندکی در روحیه کودکان مطالعه کنیم، در مییابیم که کودک، همواره با نشاط و فعالیت است و کمتر اتفاق میافتدکه او در یک جا آرام گیرد و از جنبش باز ایستد؛ و حتی برخی ازکودکان در خواب نیز آرام نیستند. جای تردید نیست که نباید آزادی عمل را ازکودکان که سرتاپا نشاط وجنبش هستند سلب کرد. باید برای جنبش ها و نشاط آنان تدبیری اندیشید تا نیروی آنان بیهوده ازدست نرود.باید به حرکات آنان نظم داد تا نتایج خوبی عاید گردد. از این رو، پیامبراسلام(ص) حتی درجدیترین لحظهها، یعنی درحال اقام? نمازجماعت، کودک را از بازی منع نمیکرد و میفرمود: کسی که کودکی نزد اوست، باید با او رفتارکودکانه پیش گیرد. با توجه به مطالب فوق، مربی عاقل باید برای بازی کودک هدف مطلوبی تعیین کند.

پیامبربه والدین گوشزد می کندکه در صورت شیطنت کودک هیچ گاه مأیوس نگردند، زیرا ممکن است این حالت در بزرگسالی تبدیل به اخلاق حسنه و نیکو شود. شیطنت کودکان به هنگام خردسالی نشان? زیادی عقل او در بزرگسالی است.

کودک برای بازی کردن دلیل و توجیه مناسبی نمیشناسد بلکه او بازی را یک نوع کار و فعالیت میداند. اساساً بازی نکردن کودک علامت بیماری و ناتوانی اوست. اسلام که به نیاز طبیعی کودک توجه داشته است، ودستور میدهد تا او را آزاد بگذارندکه بازی کند. پیغمبراکرم(ص) از مکانی عبور می کرد که کودکانی مشغول خاک بازی بودند، بعضی از اصحاب آنان را از بازی نهی می کردند.

پیغمبرفرمود:

((بگذارید بازی کنند. خاک چراگاه کودکان است))

 

تأثیر اخلاق مربی بر کودک

عامل مؤثر برصفات اخلاقی کودک، اجتماع یا جامعهای است که درآن زندگی میکند. مدرسه نیزجزیی از این اجتماع و بلکه مهمترین عامل مؤثر اجتماعی است مدارس در مراحل ابتدایی تربیت کودک، عامل بسیارمؤثری به شمار میروند. اولین اثری که در زندگی نصیب کودک میشود، نتیجه و بازده تأثیر افرادی است که در محیط او قرار دارند؛ این افراد عبارتند از: پدر و مادر و سایر افراد خانواده، ولی وقتی کودک کمی بزرگترشد، با افراد بیشتری در ارتباط است.

معلم شخصیت جدیدی است که کودک تحت تأثیر اعمال او قرار می گیرد، چون او در نظرکودک، عظیمترین شخصیت میباشد. کودک غالباً اعمال و رفتار معلم را در هر چیز تقلید می کند.

قرآن، همه مربیان اسلامی و پدر و مادران را به تهذیب اخلاقی کودک سفارش کرده است و این امر مهم را یکی از حقوق لازم برای کودک میداند. کودک نمیتواند با مراجعه به خود اوصاف اخلاقی را از مطالعه در آفاق و انفس به دست آورد، به همین دلیل باید معلم، فضایل را با استمداد از آیات قرآن و احادیث به کودک بیاموزد. نظریات جدید تعلیم و تربیت کودک، خودکودک را مورد تعلیمات اخلاقی میشناسد. اسلام نیز از این نکته غفلت نکرده ولی چون هدف، تعلیم و تربیت از نظردینی است، خود کودک نمیتواند محور باشد، بنابراین، باید از قرآن مدد گرفت.

 

فصل دوم: مراحل تربیت

 

دوره پس از تولد

رسول اکرم (ص)، سنین میان تولدتا بیست و یک سالگی را که مهمترین مرحله رشد و نمو انسان است، به سه مرحله تقسیم نموده است. در اینجا مراحل کودکی و نوجوانی و جوانی را با الهام و توجه به سخن پیامبر(ص) که میفرمـــاید:

اََََلْوَلَدُ سَیِّدُ سَبْعَ سِنینَ وَ عَبْدُ سَبْعَ سِنینَ وَ وَزیرُ سَبْــعَ سِـــنینَ

به مراحل سیادت و اطاعت و وزارت می نامیم. ابتدا به توضیح مختصر این سه مرحله می پردازیم.

"فرزند در هفت سال اول سید و آقاست.درهفت سال دوم بنده و مطیع و فرمانبردار است و در هفت سال سوم، وزیر، مسئول و طرف مشورت است."

فرزند در هفت سال اول زندگی، فکرش نارسا و جسمش ناتوان است. ازاین رو پدر و مادر با دید? رحمت و رأفت به او مینگرند وبسیاری از خواستههایش را برآورده میسازندو بهتمنّیاتش جام? عمل میپوشانند. پیامبرعظیمالشأناسلام (ص  نیزمی فرماید: طفل در هفت سال اول زندگی سید و آقاست. درهفت سال دوم زندگی، تغییرات قابل ملاحظهای در تن و روان کودک پدید میآید، جسمش قوی شده و درکش رشد میکند. خوبیها و بدیها را تا حدودی میفهمد، به همین جهت مورد مواخذه اولیا و مربیان قرار میگیرد. ولی چون عقلش به خوبی شکفته نشده است، صلاح و فساد خود را به درستی تشخیص نمیدهد.ازاین رو، اولیا و مربیان وظیفه او را تعیین میکنند و او ناگزیراست فرمان آنان را اطاعت کرده و امر ایشان را به کار بندد. هفت سال سوم عمرکه از پانزده سالگی آغازمــی شود و تحولات چشم گیری در جسم و جان او پدید می آید ممیزات کودک از بیـــن میرود و نشانههای بزرگسالیدرجسم و جانش پدید مــــیآید. رسول اکرم(ص)

جایگاه او را در این سنین به کلمه وزیر تعبیر نموده است. او مانند هفت سال دوم مطیع پدر و مادر نیست، بلکه در این دوره، نقش وزیر را درکشـتور خانواده ایفا میکند کودک دراین دوره، وزیر و مشاور اولیا و مربیان است. بنابراین، باید درتدابیر امور خانواده و مدرسه و تصمیمگیریها اورا شریک ساخت، تا بدین وسیله نیاز به تشخیص طلبی و استقلال جویی وی ارضا گردد.

گفتگو با زبان کودکی

با کودک باید رفق و مدارا نمود، و به ویژه در دوران خردسالی که باید دقت نمود به قدر فهم و درک او با او مکالمه شود. بهترین تربیت آنست که شخص را عاقل بار بیاوریم. مربیان امروزی فقط با دلایل عقلانی میخواهند طفل را به این مرحله نزدیک سازند. اگرکودکان دلایل عقلی را میفهمیدند، احتیاجی به تربیت نداشتند. اگر از اول طفولیت با کودکان با زبانی صحبت کنیم که نمیتوانند بفهمند، در واقع آنان را به استعمال کلمات بی مورد و بیهوده عادت داده ایم. در نتیجه سرکش و طالب جرو بحث میشوند. چنان که دیدیم پیامبراسلام میفرماید: باید مربی درکارها و گفتارو رفتارخود با کودک مقام خویش را به کودکی تنزل دهد. نیز فرموده است: ماگروه پیامبران موظفیم با مردم به قدر توانایی فهم آنان سخن بگوییم. بنابراین، باید به مقدار فهم کودک با او سخن بگوییم و چیزی را که در توانایی و فهم قوای عقلانی او نیست به او القا نکنیم، زیرا موجب ایجاد نفرت وانزجار او می شود. رسول اکرم(ص)فرموده است: اگر کسی با مردم سخنی بگوید که در خور عقل آنان نیست فتنه و ناامنی برای برخی ازآنان ایجاد می کند.

احادیثی از پیامبر اسلام (ص)

لَیْسَ لِلصَّبِیِّ لَبَنٌ خَیْرُمِنْ لَبَنِ اُمِّهِ

«هیچ شیری برای کودک بهتراز شیر مادرنیست»

اَکْثَرُوا مِنْ قُبْلَهِ اَوْلادِکُمْ فَاِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ قُبْلَهٍ دَرَجَهً‌‌‌‌‌‌‌‌ فِی الْجَّنَهِ. مابَیْنَ کُلِّ دَرَجَهٍ خَمْسَمِأهِ عامٍ

«فرزندان خودرا، زیاد ببوسید. زیرا با هربوسه، برای شما، مقام و مرتبتی دربهشت، فراهم می شودکه فاصل? میان هرمقام، پانصد سال است»

اِعْدِلوُا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ کَما تُحِّبوُنَاَنْ یَعْدِلوُا بَیْنَکُمْ فِیالْبِرِّوَاللُّطْفِ

«میان فرزندان خود عدالت و مساوات را رعایت نمایید، چنانکه دوست میدارید میان شما در احسان و لطف و محبت رعایت مساوات شود»

رحمت خداوند بر پدری که در راه نیکی و نیکو کاری به فرزند خود کمک کند یعنی به او احسان نماید و همچون کودکی، رفیق دوران کودکی وی باشدو او را عالم و مؤدب بار آورد.

نتیجـــــــــه

درجنبة سازندگی برای وصول به مقاصد، باید اعتراف کرد که کارتربیت دشوار است و کار ساختن انسان دست کم از مرحله جنینی او آغاز میشود و تا لحظة مرگ ادامه مییابد. اگرتنها حق کودک را هم تربیت او بدانیم نیز باید به آن همت گماریم و در این راه مشقات و رنجهایی را تحمل کنیم. ما در راه تربیت نسل و رساندن آنان به مقصد، نیاز به مربیانی آگاه و دلسوز و فداکار داریم. مربیانی که خود تربیت یافته و دارای کفایت و لیاقت باشند و اصل تدریجی بودن تربیت را در پرورش کودکان همواره مد نظرداشته باشند. به امید آنکه آنان مربیان واقعی و دلسوز نسل جدید باشند و در این راه از هیچ تلاشی دریق نکنند.

 

منـــــابع و معاخــــــذ

1-         قرآن کریم.

2-         نهج البلاغه، سید رضی.

3-         تفسیرالمیزان، علامه طباطبایی.

4-         تفسیر نمونه، مکارم شیرازی.

5-         مجمع البیان، طبرسی.

6-         اصول کافی، کلینی.

7-         وسایل الشیعه، الشیخ محمدبن الحسن الحرالعاملی.

8-         نهج الفصاحه، ابواقاسم پاینده.

9-         مثنوی معنوی، مولوی.

10- با تربیت مکتبی آشنا شویم، رجبعلی مظلومی.

11- گفتار فلسفی کودک، فلسفی.

12- پرورش کودک، احمد بهشتی.

13- روانشناسی تربیتی، نویسندگان.

14- تعلیم و تربیت، حجتی کرمانی.

15- انسان ناشناخته.

16- تعلیم و تربیت اسلامی، محسن شکوهی یکتا.


نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 91/7/9ساعت 3:14 عصر توسط ایوب ذاکری نظرات ( ) | |

<      1   2   3      


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت